یک روز ازسالهای خیلی دور خبر آوردند ظهورامام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علیه السلام در حال رقم خوردن است ودر چند روز آینده شاهد آمدنش خواهیم بود؛ می گفتند نشانه اش این است که قرآن را باز کنی اگر لای ورقهایش موپیدا کردی بدان و مطمئن باش امام در راه است، من هم قرآن را باز کردم و از اتفاق تار مویی پیدا شد.
خیلی ترسیده بودم، آنقدرکه حول برم داشت، سمت خدا نشستم و التماس کردم که امام نیایند، دانه به دانه گناهانم را برای خدا میگفتم و اشک می ریختم، شنیده بودم امام که بیایند همه آدمهای بد را سراز تنشان جدا میکند.
سنی نداشتم، اوج نوجوانیم بود، اوج غرور و شیطنت، نمیدانم چه کسی و با چه مدرکی این ترس را دروجودم انداخته بود، خیالم این بود با آمدن امام، جهان تمام می شود و با تصور این که بابت گناهانم نامه اعمالم به دست چپم داده می شود و روانه جهنم خواهم شداین ترس دو چندان میشد.
فکر میکردم دروغهایی که به مادرم میگفتم تا اخمش را نبینم یا نمراتی که جابه جا میکردم پدر دعوایم نکند خیلی کبیره اند یا وقتی یواشکی عروسک سمیه را برداشتم وبه او ندادم یا لاک پشت محمد علی را برداشتم وبیچاره کلی دنبالش گشت تا یواشکی بعد یک روز بردم گذاشتم پشت در خانیشان گناه کبیره است.
خیلی دعا کردم مولا نیایند آخر خیلی ترسسیده بودم… با گذراندن همه ترسها و دلهره ها امام نیامدند.
اما آیا آن روزها چند نفر مانند من دست به دعا شدند که امام نیایند؟؟؟
*چند نفر مثل من گفتند: نیا باران زمین جای قشنگی نیست!!!*
واما امروز با آنکه میدانم گناه یعنی چه؟؟؟ و گناهانم دو چندان شده اند، این بار در مقابل خدا به گناهنم اعتراف میکنم وبرای آمدن مولا لحظه شماری می کنم، خوب می دانم هر 2 شنبه و 5 شنبه نامه اعمالم به دست امامم می رسد و گناهانم را با دیده زیبایشان اشکباران میکنند تا شفاعتی باشد برای آلوده ای که دل مولا راشکسته است، ولی نه می ترسم نه نگرانم فقط مشتاق دیدارم، دلم میخواهد امام هر چه زودتر ظهور کنند حتی اگر به قیمت جانم تمام شود زیرا امام من آن منتقمی نیست که در نوجوانی برایم توصیفش کرده بودند، امام من همان منجی میباشد که تمام پیامبران وعده آمدنش را داده اند، همان مولود شب 15 شعبان که همچون ماهی در شب و خورشیدی در روز جهان به نورش منور میگردد، وقتی فریاد میزند و میگوید: انا بن المحمد المصطفی، انا بن الخدیجة الکبری، انا بن العلی المرتضی، انا بن الفاطمة الزهرا، انا بن الحسین بن علی انا المهدی هل من ناصر ینصرنی؟؟؟ و همان دم هر آن که دشمن است رو سیاه و هر آن که دوست است سربلند در مقابل مولا حاضر خواهد شد تا عدالتی علیوار بر جهان حاکم شود پس بی اغراق و با تمام و جود و با ایمانی وصف ناشدنی می گویم و می نویسم: اندکی صبر فرج نزدیک است ای منتظر.
اللهم عجل لولیک الفرج ان شاء الله