شکایت از حوزه علمیه
#به_قلم_خودم
#انشاء_قاصدک
سلام علیکم
این متن یک نامه یا صرفا درخواست نیست. بلکه *درخواست توأم با شکایت* از اساتید برخی از حوزه های خواهران می باشد. که به جای پاسخگویی به شبهاتی که از طریق جامعه بر ذهن طلبه منتقل می شود. وی را با رفتار و منش کودکانه سرکوب و تحقیر نموده و تخریب شخصیت می نمایند.
باشد که ان شاء الله موضوع از ناحیه مسول مربوطه پیگیری و جامه اصلاح پوشانده شود.
﷽
*ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ*
اگر در سیره و تاریخ حیات رسول خدا صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام تاملی نماییم، خواهیم دریافت که روش هدایتی ایشان نه تجبر بوده و نه تحکم! بلکه حتی با دشمنان و مخالفین خود از *روش اقناعی* استفاده می نموده اند و سعی در بیدار کردن عقول آنان داشته اند.
اگر تاریخ حیات مولا امیرالمؤمنین علی علیه السلام را مورد تحقیق قرار دهیم. مشاهده خواهیم نمود که؛ ایشان چه در زمان خانه نشینی و چه در زمان خلافت ظاهری با مخالفین بحث و گفتگو می نمودند و با این روش سعی در اصلاح فکری آنان و اثبات حق خودشان می نمودند!
اگر تاریخ حیات امام صادق علیه السلام را مطالعه نماییم. خواهیم دید که؛ ایشان حتی, با امثال ابن ابی العوجاء ها و دیصانی ها که ملحد بودند و نه فقط خلاف –*<ما انزل الله>* بلکه *خلاف عقل سلیم بشر* رای و تفکر داشته اند نیز با روش بحث و مناظره برخورد می نمودند نه با تحکم و تجبر!
آری همه حجت های خدا اینگونه بوده اند. چنانکه؛ خدایشان در آیه ی فوق بدین راه دستور داده است.
البته؛ منکر جهاد و قتال و برخورد جبری نیستیم که؛ منکر آن منکر مص صریح آیات و روایات است. اما؛ باید دانست که *جایگاه جهاد بعد از اتمام حجت و بحث و نظر است. و آن هم با منحرفِ خارج از دین و خارج بر امام!*
حال آنکه؛ از دیرباز و در حوزه های درس و بحث شاگردان امام صادق علیه السلام و به تبعیت از امام شان جعفر بن محمد الصادق علیه السلام، باب بحث و نظر باز و روش آزاد اندیشی و نقد و نظر مودبانه و البته علمی! حتی شاگرد نسبت به استاد و طلبه ی نوپا نسبت به مبانی بزرگان علمی اشکال و نقد علمی مطرح می نمودند و نه فقط تقبیح و توبیخ نشده بلکه تشویق و تمجید هم می شدند.
و بر خلاف مسیر انحرافی علمای مخالفین که از ابتدا دست به تکفیر و توبیخ و تحقیرشان باز و گشاده بود و هرچه خالی از دلیل و مبنا بودند بر شدت تکفیر و… می افزودند،
اما؛ حوزه های علمی شاگردان امام صادق علیه السلام دستشان از دلیل پر و خیالشان از مبانی حق خود راحت و به علت پشتوانه ی عقل و فطرت، با آغوش باز به مجالس بحث و نظر با مخالفین می رفتند. و با حذر از تکفیر و عجله در حکم به اعدام و ارتداد و خروج از دین، دلسوزانه سعی در هدایت داشتند، زیرا مبنا در دست و دلیل در زبان داشتند.
با این احوال و این پشتوانه ی تاریخی و ادله ی قرآنی و روایی و عقلی و نقلی و فطری! برخی از اهل فکر و نظر و اهالی حوزه های علمیه را چه شده که بر تخت تحکم و تجبر تکیه زده و برخلاف قرآن نه *<یستمعون القول>* اند نه *<اهل حکمت و موعظه و جدال>* !؟
بلکه تنها خود را حق می دانند و بقیه را باطل و خود را مومن می دانند و بقیه را فاسق و خود را حکیم می دانند و بقیه را حمیر!!
آیا این تحکم و تجبر نشان از غرور علمی است؟ یا خدایی ناکرده دست شان از دلیل و مبنا خالی است و برای حفظ آبرو دست پیش گرفته بنا بر تحقیر مخالف می گذارند؟
به هر حال، ما دانش آموزان کلاس درس عظیم جعفری علیه السلام با استنان به سنت و سیره ایشان از همه ی اهل فکر و نظر دعوت می نماییم که؛ به فرموده ی رهبر معظم انقلاب کرسی های آزاد اندیشی برگزار نموده و موارد اختلافی را با بحث و نظر حل نمایند، باشد که رضایت مولا و امام غریب مان مهدی صاحب زمان علیه السلام همراه مان باشد.