تولیدملی =فرهنگ ملی
به نام یکتای بی همتا
یک دهه بعدازجنگ پرسید:پس خون شهداء چه شد؟؟؟گفت:مگریک کوچه به نامشان نکردیم؟!
دهه 80 پرسید:پس اسم شهداء برکوچه هاچه شد؟!گفت:زمان جنگ وشهادت گذشته است.!
دهه 90 پرسید:برای شهدای مدافع حرم کاری کرده اید؟!گفت:به من چه مگرجنگ درکشورمن است؟؟؟!
باخودمیگوید:واینگونه میشودکه عده ای روی خون شهداء راه میروندوعده ای دیگرباخون آنهادوش میگیرند…
نامه ای به سردارسلیمانی مینویسد:به مدافعان حرم بگوییدبرگردن،ستون پنجم خودی ست…سردار:
اینجاشهردارتهران مراسم پارتی میگیرد،تبرعه میشودوبعداستعفاء مینویسدکه به دلیل بیماری توان ادامه این مسؤلیت
راندارم.بخندم یاگریه کنم؟؟؟
اینجادختران ماحرمت چادررابه مفت فروخته اند…وپسرانمان حیارادرآلبوم گذشتگان قاب کرده اند…غافل ازاینکه
درمحشر،جهنم ،مفتش گران است.بخندم یاگریه کنم؟؟؟
روی شیشه ی مغازه ای نوشته بود:ساپورت مردانه رسید…این یعنی داشتن حیاممنوع،تامیتوانی بی غیرت باش.
یک نفربگوید:بخندم یاگریه کنم؟؟؟
روی بنرآرایشگاه زنانه ای نوشته بود: ابروی شیطانی دوشاخ مدل 97…این یعنی اسلام خداحافظ شیطان خوش
آمدی…میدانم بایدگریه کنم!
روی شیشه آرایشکاه مردانه نوشته بودبندانداختن صورت هم داریم…واین یعنی مردانگی خداحافظ…وبازبایدگریه کنم!
به همه اینهاگفتم به کجاچنین شتابان؟؟؟!!!گفتند:به امل هامربوط نیست…
سرکج کردم وگفتم:اگراین یعنی اُملی من به اُمل بودن خودافتخارمیکنم...ولی هنوزبایدگریه کنم.
تولیدداخل یعنی فرهنگ لباس ومعاشرت هم بایدایرانی باشد.