ضیافتی عجیب
به نام خدایی که امشب به من آموخت عشق چیست
امشب میزبان دلی بودیم به وسعت بهشت،به زیبایی زنان بهشت…
قراربودمامیهمان وخدامیزبان باشداماتقدیرجوردیگررقم خوردمامیزبان شدیم واو میهمان…
ضیافت عجیبی بود،همه هم میهمان بودیم وهم میزبان…
دلتنگی هایش راعجیب بیان می کرد،مواظب بوداشک چشمان دلش لو نرود…
هرچه می گفت تمام نمی شد،هرچه می نوشیدیم سیراب نمی شدیم…
حال دلش رافقط خودش می فهمیدمافقط نظاره گربودیم…
به حال دلش،به داشته هایش وبه آن چه خدابه اوهدیه داده است غبطه می خورم…
عبدالمهدی راازشهیدعلمداروشهیدعلمدار،راازخداهدیه گرفته بود…چنین هدیه ای غبطه خوردن هم دارد…
وخداباهمه عظمتش ثابت کردعاشق است…
دوستان امشب حوزه علمیه رضویه خمینی شهرمیزبان میهمانی بود که خودمیزبان دلهای ماشد،میزبان همسرشهیدعبدالمهدی کاظمی که
شهادتش درروز نیمه شعبان را آیت الله بهجت “ره” وعده داده بود.
التماس دعا